نسیم سحر |
با عرض سلام و ادب ا زامشب تصمیم گرفتم کار وبلاگمو شروع کنم و چون به تازگی کتابی از خاطرات شهید بابایی مطالعه کردم به شدت مجذوب شخصیت والا و ملکوتی ایشون شدم برای تبرک وبلاگ و عرض ارادت به ایشون خاطره ای را از کتاب نقل میکنم: بنده به عنوان مسئول حفاظت قرارگاه رعد به سربازان نگهبان دستور داده بودم تا شبها پس از خاموشی، برای ورود و خروج به قرارگاه ایست شبانه بدهند. یکی از شبها نگهبان پاس دو، که نوبت پاسداری اش از ساعت دو الی چهار صبح بود سراسیمه مرا از خوابی بیدار کرد و گفت : راوی :خلیل صراف
[ پنج شنبه 91/12/3 ] [ 10:54 عصر ] [ نسیم سحر ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |